کتاب مامان

ساخت وبلاگ

به مامانم کتاب دویی رو دادم بخونه که به گربه ها علاقمند شه.کلی خویشاونده و هرشب میخونه. یه شب بهش گفتم تعریف کن چی خوندی. کتابو برداشت ورق میزد یادش بیاد و یه جاهایی رو میگفت :***

پ.ن: امشب رفتیم ساباط شیرینی کار خواهرم پیتزا بیکن خوردیم که عالی بود. البته کار نمیره دیگه اما این شیرینی رو قولشو داذه بود باید میداد :))) :* بابام البته مسافرته اما فک کنم هفته پیش باهاش رفتیم ساباط و همون شب گلم خرید از اونجا و کلی داخل ناردین گشتیم، مثل خیلی شبای دیگه زمستونای قبلی :))))

شکر خدای را از همه چیز ❤️ باش باهامون لطفا .

خانومِ راننده هستم ^ _ ^...
ما را در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mozhgan-nevesht1 بازدید : 157 تاريخ : جمعه 14 آذر 1399 ساعت: 12:41