خود عید 4 :)

ساخت وبلاگ

امروز دومین روز خوشگل از عید سال 97 هست :)

صبح پاشدیم رفتیم فرشچیان من سه تا کتاب گرفتم، مامانم یک انگشتر، خواهرم یک مداد و شوهر خواهرم یک خودکار :)

بابام هم چیزی نگرفت.اونجا هزار تا از کتابهای مورد علاقم رو دیدم.و کلا چنین جاهای پرکتابی رو خیلییی دوست دارم. 

عصر جیگر خوردیم و بعد عمه ام به همراه پسر عمه ام و خونوادش اومدن خونمون.

بعد پاشدیم رفتیم خونه مادربزرگم که البته باید زودتر میرفتیم اما به خاطر عمه اینا حدود ساعت ده رفتیم، اونجا دختر داییم و شوهرش و دو تا از دایی هام بودن. مادربزرگم گفت امروز کلی مهمون اومده برامون. اونجا که بودیم همسایمون تماس گرفت بیاد خونمون و برای همین ما یازده نشده برگشتیم خونه.همسایه ساعت یازده اومد و قبل از دوازده رفتن.یه دختر کوچولوی حدود یه ساله دارن که ماشاا... شیطون و بانمکه و انشاا... خداوندحفظش کنه و زیر سایه پدر مادرش خوشبخت باشه همیشه :)


پی نوشت: در شب آرزو ها برای همه آرزوی خوبی وشادی و سلامتی و همه چیزای خوب رو دارم :)

پی نوشت2: الان چون ساعت از دوازده گذشته تاریخ سوم عید ثبت میشه. 

بعدا نوشت: الان دیدم تاریخ همون دوم هست و ساعتش 14 .به علت اینکه من نوشتن این مطلب رو از ساعت 14 روز دوم شروع کردم و به تدریج در کل روز کاملش کردم و بعد از اینکه ساعت دوازده منتشرش کردم همون ساعت نوشتن اولیه اش ثبت شد.


ادامه مطلب
خانومِ راننده هستم ^ _ ^...
ما را در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mozhgan-nevesht1 بازدید : 183 تاريخ : جمعه 10 فروردين 1397 ساعت: 5:15