خانومِ راننده هستم ^ _ ^

متن مرتبط با «تنبل به انگلیسی» در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ نوشته شده است

۴شنبه

  • *امشب مثل تقریبا همیشه رفتیم باغ واسه چهارشنبه سوری. یه اکیپ کوچیک که همیشه واسه چهارشنبه سوری با همیم. خوب بود و «کلی» دلم ساندویچ بندری میخواست که بعد از اولین گاز فهمیدم دلم هات داگ میخواد :))) اما خب خوش گذشت. اتیش هم داشتیم و اینا. اما سرد بود. بعد که برگشتیم کلاغه پشت پرده حیاط قایم شده بود واسه اولین بار و حدس زدیم از صدای ترقه اینا ترسیده. خیلی ناراحت شدم براش و برای بقیه حیوونا. کاش ببشتر بهشون اهمیت میدادیم *فهمیدم که اگه هی لیست از خوراکی هایی ک میخوام دزست نکنم. ‌فقط هرچی دلم خواس همون موقع بخورم بهتره و لیست باعث پرخوری میشه فقط  *امروز دکتر بودم زیبایی و البته نمیدونستم چهارشنبه سوری هست قبلش که نوبت گرفتم اما دیگه یهویی اینطوری شد فک کن از یازده و بیست که از خونه زدیم بیرون حدود ۵ برگشتیم! انقدر ترافیک بود البته حدود سه ساعت تو مطب منتظر شدیم. اما نتیجه خوب بود خداروشکر *بابا بعد چهارشنبه سوری رفت سفر کاری. ناراحت شدم که نتونست استراحت کنه اما کلا خیلی اهل خواب نیست و میتونه بیدار بمونه. امیدوارم به سلامت و خوشی بره و بیاد.  *زندگی یکم سخت گیره. روزای خوب هست اما روزای دلسرد کننده یا بهتره بگم چیزای دلسرد کننده هم هست. کاش چیزای خوب رخ بدن و بهم امید بدن که ادمای خوب و انسان پیدا میشن. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گردش زیااادش خوبه :)

  • انقدر این روزا میریم بیرون که نگو ودقیقا هم سبک زندگی مورد علاقه خودمه. بیرون رفتن شبا تا یازده اینا! البته نه هر شب، مثلا امشب میخوام بمونم خونه رو کتابم کار کنم و همینطور نویسنده استخدام کنم.  راستی نوشتم عمو منوچهر اومده؟ دیشب باهاش رفتیم راویس چیاکو غذاش خیلی بد بود. قهوه کافه همراهم برخلاف همیشه خوب نبود. البته شاید چون دی کف سفارش دادم. بعد اینکه هفته پیشم رفتیم تش کباب که نسبتا خوب بود مخصوصا ادنا کباب و بعد رفتیم طنجه برای چای و باقلوا. خوشمزه بود اما یکم گرون.  چند باری هم عمو اینجا بود و غذا از بیرون گرفتیم و خلاصه که باید رژیم بگیرم :)))) با همسرش هم انگلیسی حرف زدیم که خیلی خوب بود و انقدرم خوش اخلاقه که نگو.  کار و همه چی خوبه. جمعه رفتم کافه و کتابم خریدم کلی خوش گذشت. خداروشکر بابت همه چی و این حسای خوبی که دارم. امیدوارم همه همینطور باشن.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بهاری فروردین

  • +امروز بابا بهم نشون داد که بذر های توت فرنگی جوونه زدن (یا هرچی که اسمش هست) خیلی کوچولو بودن و اصلا باورم نمیشد! عاشقشون شدم. همچنین یه تور از باغچه و بقیه گلای خونه هم داشتیم. هیچوقت نمیدونستم شکوفه های نارنج انقدرررر قشنگن :) +امسال نمیدونم نوشتم اینجا یا نه، اما یکی از هدفام امتحان کردن کارای جدید بود. امروز کار جدیدم ترکیب شیک نوتلا و سیب زمینی بود که بدم نشد جالب بودش. دیروز کرم بروله که اونم معمولی رو به خوب بود اما خواهرم خیلیییی دوست داشت.  +یه کتاب عالی خوندم که داخلش درباره گیم میگه. ترغیب به بازی شدم و هرچند از قبلم میخواستم ولی الان با جدیت بیشتری میخوام برم دنبال بازی. یه بازی کوسه ای دان کردم که خسته کننده بود کمی و میخوام برم سراغ کال او دیوتی. با دسته بازی عالی میشه اما اول میخوام امتحان کنم ببینم خوشم میاد. چند تا بازی دیگه هم در نظر دارم برای بعدش  + و هوا که انقددددر قشنگه! باید بیشتر برم بیرون پیاده روی تو باغ و نمیدونم جتی پای باغچه ها بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اسم سال: پیشرفت زیاد به کمک خدا :)

  • شاید الان کمی زود باشه برای نوشتن از سال ۱۴۰۱ ولی میخوام بنویسم چون نمیدونم برسم دیگه یا نه. اول از همه بگم که این دو سه ماه اخیر بی اغراق بیشترین تغییر رو داشتم در خودم. اول از همه سعی کردم تغذیه ام رو بهتر کنم، کمی تحرک بیشتر هم اضافه کردم. بعد از اون با خوندن کتاب نیمه تاریک وجود فهمیدم که لیاقتم بهترین چیزا هست و باید به صددرصد راضی بشم فقط. و همین اخیرا چهار میثاق رو خوندم که بهم کمک کرد کلامم رو بهتر کنم و همه چیز رو به خودم نگیرم. مورد بعدی هم چالش یک ماه مدیتیشن برای خودم گذاشتم که از همون روز اول مفید بود! انقدر حالم بهتره و میمونم تو زمان حال و عاشق خودم شدم که نگم! واقعا خداروشکر میکنم به خاطر این تغییرات سراسر مثبت.  خب حالا برم سراغ بازنگری کل سال.  اولش از عید بگم که رفتیم کیش و اولین پرواز هوایی و کلی غر زدم که گرمه اما بعدا که فکرشو کردم دیدم کلی خوش گذشت. بعدش تولدم مهم ترین اتفاق بود که خیلی عالی بود و زیبا شده بودم. بعد از اون جراحی دو دندون عقل اتفاق افتاد که خداروشکر به خوبی گذشت. بعدش تابستون یا بهار بود که کلاس نویسندگی رفتم انلاین خیلی مفید بود و امید دارم در سال جدید حسابی از اطلاعاتم استفاده کنم :) و همچنین در تابستون کلاس زبان رو شروع کردم و کلاس حضوریم خیلی خوبه و روحیه ام رو بهتر کرده و زبانمم عالی شده. بعد از اون در پاییز ماشین خریدم به لطف خدا و با کمک خانواده ام. و زمستون هم که سرشار از تغییرات . راستی امسال لپ تاپمو عوض کردم و موهامو از اول لایت کردم که این دفعه خیلی بهتر شد. پروتئین تراپی هم کردم اونم عالی شد. همه چی هم خوب :) وای فکر کنم چند سال میگذره از اخرین باری که یه مطلب با ارامش اینجوری نوشتم. مثبت خودم. واقعا میگ, ...ادامه مطلب

  • سلام به ۲۲ سالگی

  • فردا تولد ۲۲ سالگیمه. یهنی الان اخرای ۲۱ سالگی هستم. توی ۲۱ سالگی اتفاقات کاری خیلی خوبی واسم افتاد. کار کردم، کلی ایده جدید پیدا کردم و تصمیم گرفتم واسه کار جدید و کارای جدید در واقع. خلاصه که از لحا, ...ادامه مطلب

  • کریسمس رو به آقای مسن سوپری تبریک گفتم :)

  • اولا که پالتو ستاره ای رو خریدم! و خوشحالم از این بابت. دوما که امشب خاقانی بودیم و از اون کالباسای خیلی خوشمزه خریدیم. البته هنوز نخثردیم منتظرم مامان و ستاره نمازشونو بخونن که بخوریم. من خوندم نمازم, ...ادامه مطلب

  • پنجشنبه عالی

  • امروز صبح بعد از مدتها رفتم پیاده روی و لذت بردم از پاییز دوست داشتنی. ( یه دفعه باید حتما از پیاده روی بنویسم) یه مجله دانستنی ها خریدم اما به شدن افت کرده نسبت به قبل؛ شاید هم قبلا متوجه نبودم. همش , ...ادامه مطلب

  • سیزده‌به‌در

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • چند خطی راجع به این روزها :)

  • +فقط دو تا امتحان دیگه باقی مونده. پایگاه و اصول. نمره های شبکه و زبان ماشین رو هم زدن.  شبکه رو 17.75 آزمایشگاهش رو 18.5 و زبان ماشین رو 13.5 شدم؛چون که ابدا از درسش خوشم نمیاد و نخوندمش. واقعا خوشم نمیادا.به هرحال این درس سه واحدی کلی معدلمو کشوند پایین. البته هنوز چیزی مشخص نیست.  سایت ناد خرابه, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشتِ دوست داشتنی :)

  • در هیچ سالی از عمرم انقدر از اردیبهشت لذت نبرده بودم!  صبحایی که بارون میاد،بوی بسیار خوب گل ها توی خونه، زیبایی بصریشون، هوای عالی،حسای خوب....  خداروشکر که انقدر خوووبه این روزا :) خدای جان شکرت :)  , ...ادامه مطلب

  • هوای بهاری رو عشق است :))

  • +جمعه شب وقتی رفتیم کافی شاپ متوجه شدم که یه نفر اونجا تولد گرفته. نزدیکای میزشون که رسیدیم خواهرم گفت این دوستت الناز نیست؟ نگاه کردم دیدم خودشه. اومد جلو سلام کرد و کلی هم قیافش متعجب شده بود. بهم گفت تو میدونستی؟؟ گفتم چیو؟ و یه دفعه فهمیدم قضیه چ, ...ادامه مطلب

  • تو این هوای بهاری :)

  • +بعد از مدتها که دستور درست کردن چند جور اسموتی رو از نت گرفته بودم امروز بالاخره یکیش رو درست کردم. اسموتی بستنی که به جز بستنی توش توت فرنگی و آب آناناس بود.تقریبا خوشمزه بود. فکر میکنم باید آب آناناس رو کمتر میریختم.ولی کلی چسبید چون تو این هوای ب, ...ادامه مطلب

  • اردی بهشت :))

  • جمعه رو باغ بودیم.و خیلی هم خوش گذشت. هوا بهاری و عالی بود.باغ رو هم تازه ابیاری کرده بودن و انقدری باصفا بود که من وایساده بودم همه جارو نگاه میکردم.مامان اینا رفتن گلای خوشگل محمدی رو چیدن و مثل همیشه چای روی آتیش و تاب بازی و... بعدشم عمه، دختر عم, ...ادامه مطلب

  • بهارررر جان

  •  +امروز یعنی دقیقا یه روز بعد از اینکه نوشتم تاحالا نشنیدم دوستام بگن کوکتلای دانشگاه خوشمزه س ولی به نظر من خوبه ؛ از چند نفر توی دانشگاه شنیدم که کوکتلای اینجا خوشمزه س و بریم کوکتل بخوریم :)  +امروز بعد از اومدن از دانشگاه رفتیم بیرون و شیرینی گرفتیم و دکتر پوست رفتم و بعدشم رفتیم فروشگاه و یه چی, ...ادامه مطلب

  • تنبل!

  • دلم میخواد کلی استراحت کنم و فیلم ببینم و مجله بخونم و برم بیرون و.....اصلا هم درس نخونم! این روزا به شدت درس نخون شدم. ذخیره رو که اصلا از مسئله هاش خوشم نمیاد پس نمیخونم، آیین هم که نمیپرسه،مهندسی هم چرته، برنامه نویسیم ک خوندن نمیخواد، زبانم که حالشو ندارم،آمار هم که نمیپرسه.با این حساب فقط میمونه ریاضی که اونم از ترس افتادن! البته ساختمان داده هم به قول استاد شیرینه و همم اینکه امتحان میخواد بگیره و مجبوریم. اما این درس نگارش کلی مقاله اینا میخواد ازمون واسه یه واحد درس که قراره بعدا به دردمون بخوره:|  منم که کلا پاک پاکم از درس خوندن! نه به اون ترم که,تنبل درختی,تنبل به انگلیسی,تنبل خونه عباسی,تنبل چشم گرد,تنبل در جدول,تنبل استرالیایی,تنبل ترین حیوان,تنبل همیشه خوابه,تنبل ترین مردم جهان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها