چون توی کتاب "اولین تماس تلفنی از بهشت" مرتبا بهم یادآوری شده 'پایان زندگی پایان راه نیست' و 'بعد از این دنیا، دنیای دیگه ای هم هست' آروم ترم. +عنوان رو وقتی نوشتم یه دفعه دلم یه جوری شد.کلمه ی مرگ و کلمه ی پدربزرگ در کنار هم....مرگش باور ناپذیر و عجیبه. صبح که از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم و کمی راه رفتم. بعد یه دفعه چشمم خورد به عکس پدربزرگم. یادم افتاد که در بینمون نیست. یه دفعه یادم افتاد... ,پدربزرگم ...ادامه مطلب
پدربزرگم سی ام مرداد فوت کردند.پدربزرگ عزیزم که دنیایی از دانش و معلومات بودند.اهل مطالعه،شیرین سخن،اشعار و ضرب المثل های زیادی میدونستند،مهربون،بسیار احساساتی و سرشار از صفات خوب دیگه بودند. رفتن پدربزرگم ناگهانی و غیرمنتظره بود.ای کاش زمان بیشتری باهاشون میگذروندم. پدربزرگ جانم که همش میخواستن همه دورشون باشن،عاشق نوه ها و بچه ها و خواهر و برادراشون بودند.همیشه وقتی زنگ میزدن میگفتن چرا نمیای ا,پدربزرگ,جانم ...ادامه مطلب